دکتر سید علیرضا سجادپوردر شمارههای گذشته مجله امان زمان(مرکز تخصصی مهدویت)، عمدتاً به آثار و تولیدات سینمایی مربوط به موضوع و مضمون انتظار و منجیِ موعود پرداختیم؛ اما در این شماره، حسب درخواستهایی که به عمل آمده است، پروندة آثار سینماییِ دنیای غرب را دربارة سوژه و موضوع آخرالزمان و ناجی جهانی میگشاییم و به بررسی و تحلیل تولیداتی سینمایی - که مضمون مذکور را محور داستان خود، قرار دادهاند- میپردازیم. البته نظر به اینکه سینمای هالیوود، عملاً بیش از 90 درصد از تولیدات سینمای غرب را در دست دارد(!)، طبعاً بحث مزبور، به آثار سینمای هالیوود، اختصاص مییابد.
تذکر این نکته ضروری است که متأسفانه برخلاف آنکه تولیدات سینمای ایران، در حیطة مضمون انتظار، اندک و انگشتشمار است، در سینمای هالیوود، وضعیت، کاملاً بر عکس است و ما با انبوهی از آثار، برخورد میکنیم که جملگی به سوژة آخر الزمان و ناجی جهانی پرداخته اند! همانطور که گفته شد، تعداد تولیدات سینماییِ هالیوود و جهان غرب در مورد موضوع آخر الزمان، آنچنان زیاد است که نمیتوان تمامی آنها را مورد تحلیل قرار داد؛ بلکه میبایست به تحلیل و نقد نمونههایی از آن تولیدات - که به نوعی، الگو و نمایندة دیگر آثارِ مشابه هستند- اکتفا کرد.
در ادبیات غرب، معمولاً از آخر الزمان با اصطلاح «آپوکالیپس»[1] و از نبرد و جنگ نهایی آخر الزمان که بین منجی جهانی و دشمنان او در میگیرد، با اصطلاح «آرماگدون»[2] یاد میشود. اثرپذیری بالای سینمای غرب از این مفاهیم، به گونهای است که حتی برخی تولیدات هالیوود، صریحاً با عنوان آپوکالیپس یا آرماگدون نام گذاری شدهاند. نکتة شگفت دیگر، این است که اغلب آثاری که در محتوا و درونمایه به این مضمون پرداختهاند، دارای خط داستانیِ یکسان و ساختار قفسهایِ همانندی هستند؛ یعنی معمولاً به یک شیوه شروع شده، ادامه یافته و به پایان میرسند و در آنها طرح کلی داستانی و ساختار اصلی فیلمنامه، به نحو شگفتآوری یکسان و مشابه است.
این ساختار و خط داستانیِ واحد و مشابه بدین گونه است که در ابتدای آنها، زندگی به نحو معمولی و آرام در دنیا، جریان دارد. خصوصاً در آمریکا - که تقریباً تمامی این آثار، حوادث و اتفاقات اصلی فیلم را در همین نقطه تعریف میکنند و به عنوان مکان اصلی داستان، از آن استفاده میبرند- همه چیز به نحو آرام و رضایتبخشی در حال گذر است؛ بچهها مدرسه میروند، کارمندان بر سر کار خود هستند، مغازهدارها به فروش اجناس خود مشغولاند، کافهها و تریاها فعال هستند و به طور کلی، همة اقشار مردم، به زندگی و خوشگذرانی مشغولاند...
اما به ناگاه، ورود یک گروهِ غریبه و ناشناس، این آرامش را به هم میزند که معمولاً گروهی هستند که هیچ اطلاعات و مشخصاتی از آنان در دست نیست. برای مثال، در فیلم بسیار معروف و پر خرج «روز استقلال»[3]، یک سفینة بسیار بزرگ و غولآسا که میتواند بر شهری بزرگ، سایه افکند، از نقطة ناشناختهای از کهشکان، سر میرسد و در آسمان ظاهر میگردد.
در همة این آثار، مردم زمین با کمک دانشمندان و نیز رهبران سیاسی تلاش میکنند که با این غریبههای نوظهور ارتباط بگیرند و با آنها زبان مشترک پیدا کنند. دانشمندان اصلی و رهبران کلیدیِ در این تلاشها نیز، عمدتاً آمریکایی هستند که خود، به گونهای روشن و واضح، درصدد القای این مطلب است که آمریکاییها، رهبر و لیدر جهان هستند و بقیة جهانیان- حتی اروپاییها- باید تابع و پیرو محض آنها باشند! در ادامة داستان و علیرغم تلاشهای صادقانه و انسانی(!)، هیچ امکانی برای ایجاد ارتباط، از سوی غریبهها ایجاد نمیشود و تمامی تلاشها برای درک منویات و افکار و اهداف آنان، کاملا بینتیجه میماند. تا اینکه به ناگاه، نشانههایی از رفتار خصمانه و جنگطلبانه از سوی غریبهها مشاهده میشود و در حالی که جهانیان (به رهبری آمریکاییها!) دلیلی برای این رفتار نمییابند، دفعتاً و به نحوی غافلگیرانه، حملاتی آتشین و مرگبار و بسیار ویرانگر بر تمامی مناطق مسکونی زمین و شهرها و مردمان، آغاز می شود؛ بسیاری از نقاط زمین نابود میگردد و انبوه زیادی از مردم میمیرند.
در این فیلمها معمولاً نیویورک، واشنگتن، شیکاگو، لوسآنجلس و نیز پاریس، لندن، رم و ... منهدم میگردند. در برخی از این آثار، حتی پکن، مسکو و دهلی نو نیز از بین میروند. نویسندة این مقاله، خود، شاهد آثاری بوده که در آن، مکه و شهرهای مسلماننشین نیز، با حملة بیگانگان نابود میشوند! در مجموع، همه چیز به هم میریزد و ترس، اضطراب، بهت، نگرانی، آشفتگی و وحشت از مرگ و نیستیِ بشریت و تمدن، بر فیلم حاکم میشود. باقیماندة مردم زمین - که به هر طریق، نجات یافتهاند- حول محور قیادت و ریاست رییس جمهوری آمریکا (!) دوباره به بازسازی و تجدید قوا میپردازند و دانشمندانی که زنده ماندهاند نیز با تشویق و همفکری رییس آمریکایی، به مطالعه و بررسی نقاط ضعف بیگانگان پرداخته و سرانجام، در اوج ناامیدی، راهی برای مقابله و مبارزه و انتقامگیری مییابند و با حضور شجاعانة رئیس آمریکایی، به آخرین حملة متقابل، دست زده و در نقطة پایانی داستان، موفق به نابودی مرکزِ فرماندهیِ بیگانگان میشوند و بدین ترتیب، جهان را از نابودی کامل میرهانند...! البته در جزییات فیلمها، طبعاً تفاوتهایی وجود دارد؛ امّا کلیت آنها به همین شرح است. سازندگان و تولیدکنندگان آنها، چنان به اهداف کلی و کلان خود، وفادارند که حتی تکرار چند بارة این قصه در آثار متعدد را مانعی بر سر راه خود محسوب نمیکنند و در تولیدی دیگر به بیان دوبارة این داستان ـ با همان کاراکترها و شروع و پایان تکراری- می پردازند...!
ممکن است این سؤال پیش آید که منظور واقعی آنان از این داستانهای تکراری چیست؟ دقت و توجه به اجزای داستان و روابط شخصیتها و قدری ملاحظه بر اصول هنری فیلمنامهنویسی و کارگردانی، میتواند پاسخ این سؤال را به آسانی هویدا کند. این داستانها نماد و نمونهای از نبرد آخرالزمان هستند که به زعم سازندگان آنها، بین نیروهای خیر و شرّ - و البته به رهبری آمریکا!- در میگیرد. نیروهای شرّ، یا از شرق میآیند و سبزهرو و مومشکی هستند(!) یا چون نمونهای که ذکر شد، از جهانی دیگر میآیند و نه حرف انسانی را میفهمند و نه جواب منطقی و انسانی دارند. آنها جز منطق جنگ و نابودی و انهدام آثار تمدن و فرهنگ انسانی، چیزی نمیخواهند و هدفی ندارند!
با این توضیح، روشن است که این همانند سازیها، کدامین نگرش و اعتقادات و دیدگاهها را در جهانِ معاصر، هدف گرفته است. همة این تلاشهای هنری و سینمایی، برای تأییدگذاری بر ذهن و روح مخاطبین جهانی این آثار است تا در ضمیر خود، به تثبیت جایگاه خیر و شرّ ـ البته با معیار جهان استکبار ـ بپردازند و اگر در این نبرد نهایی، به کمک سپاه آمریکایی نمیروند، لااقل بیطرف بمانند و در لشگر شرقیهای جنگجو و بیگانه با تمدن جهانی قرار نگیرند! امّا آیا این آثار توانستهاند علیرغم تعداد فراوان خود، تأثیری مناسب بر روح و دل مخاطبین داشته باشند؟آیا توانستهاند معادلات محتوم و مقدر را تغییر دهند؟ و مهمتر، آنکه، ما در این معرکة هنر و فرهنگ و سینما چه باید بکنیم؟
پاورقی ها و منابع:
* . نویسنده و تهیه کنندة بسیاری از آثار سینمایی و تلویزیونی؛ چون فیلم سینمایی «طوفان شن» (با محوریت واقعة طبس)، سریال «سیمرغ» ( زندگینامة شهیدان، شیرودی و کشوری)، سریال «عبور از خط سرخ» (زندگینامة شهید عباس دوران)، سریال «آفتاب و زمین» (داستان تولّد روح الله)، فیلم سینمایی «آخرین ملکة زمین» (با محوریت موضوع حملة آمریکا به افغانستان)، سریال «چشمان آبی زهرا» (با محوریت موضوع انتفاضة فلسطین) و ...
1.APocaliPs
2.Arma eddon
3.IndiPendence Day
http://www.hawzah.net/Hawzah/Magazines/MagArt.aspx?MagazineNumberID=6033&id=63193
رسانه های غربی (هالیوود و مهدویت) در سایت حوزه
1 - (مجلات) هالیوود و مهدویت (موعود :: فروردین و اردیبهشت 1380، شماره 25)
2 - (مجلات) منجیان هالیوودی (امان :: آذر و دی 1385، شماره 2)
3 - (مجلات) منجیان هالیوودی (امان :: بهمن و اسفند 1385، شماره 3)
4 - (مجلات) منجیان هالیوودی (امان :: فروردین، اردیبهشت و خرداد 1386، شماره 4)
5 - (مجلات) هالیوود و فرجام جهان-4 (موعود :: آبان و آذر 1385، شماره 69)
6 - (مجلات) سینمای هالیود،سینمای متعهد! (امان :: شهریور 1386، شماره 6)
7 - (مجلات) آخر الزمان در آثار سینمایی هالیوود (امان :: بهمن و اسفند 1386، شماره 9)
8 - (مجلات) غرب، سینما و آخرالزمان (موعود :: فروردین و اردیبهشت 1382، شماره 37)
9 - (مجلات) غرب، سینما و آخرالزمان (موعود :: شهریور و مهر 1382، شماره 39)
10 - (مجلات) انسان واپسین; انتظار استراتژیک و دولت موعود (پگاه حوزه :: یازدهم آبان 1381، شماره 73)
همچنین در همین وبلاگ ببینید: مجموعه نشست های استاد دکتر مجید شاه حسینی پیرامون سینمای آخرالزمانی:
استاد شاه حسینی در دانشگاه آزادعلوم تحقیقات درباره سینمای آخارال
نشست هشتم سینما وآخرالزمان با حضور استاد شاه حسینی
نشست هفتم سینما و آخرالزمان با حضور استاد شاه حسینی
نشست پنجم و ششم سینما وآخرالزمان با حضور استاد شاه حسینی
نشست چهارم سینما وآخرالزمان با حضور استاد شاه حسینی
نشست سوم سینما وآخرالزمان با حضور استادشاه حسینی
نشست اول و دوم سینماوآخرالزمان با حضور استادمجیدشاه حسینی